.

.

دست ها، خالی... چشم ها، بارانی... و گام ها، پر از امید...
هر سه، در یک دلِ مجنون، بی قرار و شیدا...
مقصد: کوی لیلا...
به بهانه ی دیداری که تا ابد، مژده اش رهایی از روز آخر است...
آن روز که؛ همه نه در خیال و رویا، بلکه در حشر گِرد آمده اند به عزمِ تماشا...
و در روز بلندِ تنهایی...
اینجا، همان بهشت امنِ من است که وعده داده ای...
و تمام دنیای دلتنگی ام این روزها، به نظری از تو بند است،
و من دلــ را بسته ام؛ به تار مویی از نگاهت...
که نگاهت،
صراط روشن است و رستاخیز بی خوف

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی
سایت تبادل لینک - سایت تبادل لینک

روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می‏شوم،

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ب.ظ

روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می‏شوم، دانه‏های عشق از صحن و سرایت برمی‏چینم و دور تا دور گنبد طلایی‏ات می‏گردم و این‏گونه جشن می‏گیرم.

پیش از خورشید، گنبد طلایی توست که هر روز طلوع می‏کند.

صبح شهر قم مدیون توست؛ مدیون خورشیدی که شب نیز بر فراز شهر آشکار است.

جشنی است که همه در آن دعوتند؛ کوچک و بزرگ، پیر و جوان؛ دور تا دور حرم تو چرخ می‏زنند و چرخ می‏زنند و نگاه مهربان و نوازشگر تو، پر و بال دلشان را نوازش می‏کند.

زیارت‏نامه خواندن این روز، حال و هوای دیگری دارد.

روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏دهی و ما با دستانی پر از روشنی، از این حسن باز می‏گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است.

روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می‏شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما!

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۴
دریغا