.

.

دست ها، خالی... چشم ها، بارانی... و گام ها، پر از امید...
هر سه، در یک دلِ مجنون، بی قرار و شیدا...
مقصد: کوی لیلا...
به بهانه ی دیداری که تا ابد، مژده اش رهایی از روز آخر است...
آن روز که؛ همه نه در خیال و رویا، بلکه در حشر گِرد آمده اند به عزمِ تماشا...
و در روز بلندِ تنهایی...
اینجا، همان بهشت امنِ من است که وعده داده ای...
و تمام دنیای دلتنگی ام این روزها، به نظری از تو بند است،
و من دلــ را بسته ام؛ به تار مویی از نگاهت...
که نگاهت،
صراط روشن است و رستاخیز بی خوف

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی
سایت تبادل لینک - سایت تبادل لینک

۱۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

در گذر گاه زمان

خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد

عشقها می میرند

رنگها رنگ دگر می گیرند

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین و چه تلخ

دست ناخورده بجا می ماند

"مهدی اخوان ثالث"

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۸
دریغا

دوست داشتن خوبان همیشه گفتنی نیست
گاه سکوت 
گاه نگاه 
گاه دعاست

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۵
دریغا

دورت بگردم را…
از کبوتران حرمت اموخته ام!
بک یا الدخیل یا رئوف….


میلاد علی بن موسی الرضا، مأوای دل‏شکستگان و تکیه‏گاه
درماندگان، بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد!

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۱۱
دریغا

نه تو می مانی، نه اندوه، و نه هیچ یک از مردم این آبادی

ب حباب نگران لب یک رود قسم  و ب کوتاهی آن لحظه ی شادی ک گذشت

غصه هم خواهد رفت، آن چنانی ک فقط خاطره ای خواهد ماند...

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۸
دریغا

تنهایی این نیست که کسی کنارت نباشه
یا کسی دوستت نباشه
یا کسی باهات حرف نزنه
یا هیچوقت نخندی

تنهایی یعنی کسی نباشه که بفهمتت

اونموقع بدون که واقعاً تنهایی

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۳
دریغا

پدرم چشمه جوشان امیدی است که فرداهایم

با تپش های پر از مهر حضورش زیباست

پدرم شعر بلندی است که ابیاتش را

خالق شعر و هنر با سرانگشت خرد جاری ساخت

پدرم شعر خداست

قلبم از سایه ی او شاعر شد

فصل ماتم زده را پرپر کرد

باور عشق شد و قلب مرا باور کرد

پدرم آسمانیست که بارانش را

 بی دریغ بر سرسبزه و خس میریزد

من خودم می بینم

بوسه زن بر دستش

عشق صد معجزه می آویزد

من خودم می بینم

لابه لای صفحات غزل کودکیم

حرف ربطیست ...

که من را با نور

خانه را با لبخند

زندگی را با عشق

می نشاند با هم

پدرم باران است

پدرم لبخند است

پدرم چون دریاست

پدرم شعر خداست

 

   

 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۲
دریغا

در انتظار توام 
در چنان هوایی بیا 
که گریز از تو ممکن نباشد 
.. 

تو 
تمام تنهایی‌هایم را 
از من گرفته‌ای 

خیابان‌ها 
بی حضور تو 
راه‌های آشکار 
جهنم‌اند 

شمس لنگرودی

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۱۶
دریغا

دلم برای کسی تنگ است... که آمد... نماند و رفت.... و پایان داد به هرچه داشتم!

درتنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت!!!

 

خدا را دوست دارم و با وفاتر از او سراغ ندارم...

به رسم همین وفا داریست که

کسی را که دوستش دارم به او میسپارم...

 

خدایا مواظبش باش

 

 

باران که میبارد، دلم برایت تنگ تر میشود...

راه میفتم بی تو زیرچترم ...

من بغض میکنم،آسمان گریه ...

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۰۰
دریغا

بانو

کمک کنید در این زمانه

نجیب بمانم

قول میدهم 

تاوانش را بپردازم

هرچه که باشد...

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۵۲
دریغا

 

بگیر از من جهانم را ولی بانو! حرم را نه
 
تمام جاده ها آری خیابان ارم را نه
 
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۴۹
دریغا