.

.

دست ها، خالی... چشم ها، بارانی... و گام ها، پر از امید...
هر سه، در یک دلِ مجنون، بی قرار و شیدا...
مقصد: کوی لیلا...
به بهانه ی دیداری که تا ابد، مژده اش رهایی از روز آخر است...
آن روز که؛ همه نه در خیال و رویا، بلکه در حشر گِرد آمده اند به عزمِ تماشا...
و در روز بلندِ تنهایی...
اینجا، همان بهشت امنِ من است که وعده داده ای...
و تمام دنیای دلتنگی ام این روزها، به نظری از تو بند است،
و من دلــ را بسته ام؛ به تار مویی از نگاهت...
که نگاهت،
صراط روشن است و رستاخیز بی خوف

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی
سایت تبادل لینک - سایت تبادل لینک

خداکند که بیایی

پنجشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۱۸ ب.ظ

باز جمعه شب شد آقا نیومد. کی میای آقا؟

دلمون تنگ اومده. دیگه طاقت نداریم. تا کی باید بگیم خدا کند
که بیایی.


دلمون تنگ اومده. دیگه طاقت نداریم. تا کی باید هر جمعه شب
دلمون بگیره. اگر تو آقای مایی پس کوشی آقا؟


آقا دلمون تنگ شده. دیگه طاقت نداریم.

بیا دیگه آقا. تو رو جان مادرت بیا. تو رو جان جدت بیا آقا.
دیگه دلمون تنگ اومده. به خدا طاقت نداریم آقا.




باز جمعه شب شد آقا نیومد. کی میای آقا؟

چه جمعه هاکه یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم ودل شکسته ایم، نه
ولی برای عده ای چه خوب شد ، نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه غروب شد ، نیامدی


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۲۸
دریغا