عبادت، یعنی انسان خدایی شود.
چرا اینکار را قبول کردی؟ اینکار را خدا دوست دارد.
چرا این حرف را زدی؟ اینکار را خدا دوست دارد.
آنوقت این عبادت یعنی رنگ الهی داشتن، یعنی قصد قربت داشتن.
حالا ولو انسان بنشیند سبزی پاک کند.
اگر سادهترین کارها رنگ خدایی داشته باشد عبادت است.
و مقدس ترین کارها اگر رنگ خدایی نباشد عبادت نیست.
یعنی اگر انسان در محراب یک لیتر هم گریه کند،
اما ریاکار باشد گریههای در محراب، ارزش ندارد،
ولی آن چکشی که نجار به قصد قربت به چوب میزند ارزش دارد.
یعنی خدا مترش این است که اخلاص داری یا نداری.
شما یک گوسفند را رو به قبله سر ببری، گوشتش حلال است.
پشت به قبله حرام است.
رو به قبله نماز درست است، پشت به قبله باطل است.
کلید اینطرف قفل میشود. این طرف باز میشود. یعنی یک کلید است حرکت میکند.
منتهی از اینطرف حرکت کنی قفل میشود،
از اینطرف حرکت کنی باز میشود...
