دلنوشته ای در سحر رمضان ......
نمی دونم با شنیدن ماه رمضون یاد چی می افتین و یادآور چه چیز هایی براتون هست من که بچه تر بودم با شنیدن ماه رمضون یاد زولبیا بامیه می افتادم یاد حلیم و شعله زرد که با دارچین روش تزئین می شد یاد آش رشته چه صفایی می داد . دم اذون مغرب وقتی که سفره ی افطار پهن می شد می رفتم از هر کدوم از افطاری ها با انگشتم مزه ی تک تکشون رو می چشیدم اما مزه ی هیچکدوم از اونها به مزهی شنیدن صدای ربّنای شجریان نمی شد اون هم وقت افطار .اون موقع یعنی اون وقتی که کمی بچه تر بودم معنای آواز و دعایی که شجریان می خوند رو نمی دونستم اما حالا که می دونم مزه اش چندین برابر شده (( رَبّنا اِغفِرلَنا ذُنوبَنا)) یعنی پروردگار ما گناهان ما را ببخش و بیامرز .
وقتی یک کم فکر می کنی می تونی معناهای دیگه ای رو هم برداشت کنیم این که لازمه ی بخشیده شدن گناهامونه ، گناه نکردنه ، خود سازی کردنه ، معدبمون کردنه که بعد از ۱۱ ماه در این ماه به استراحت می پردازه و جسممون بعد از ماه رمضون تنظیم می شه یعنی خوب ساخته و خود سازی می شه ما این اخلاق و اعمالمونه که باید خوب ساخته بشه یعنی باید ساختمون ایمانمون را حسابی درست کنیم که تو مرحله ی اول نماز چون ستون این ساختمونه یعنی باید بخونیمش اون هم اول وقت .