.

.

دست ها، خالی... چشم ها، بارانی... و گام ها، پر از امید...
هر سه، در یک دلِ مجنون، بی قرار و شیدا...
مقصد: کوی لیلا...
به بهانه ی دیداری که تا ابد، مژده اش رهایی از روز آخر است...
آن روز که؛ همه نه در خیال و رویا، بلکه در حشر گِرد آمده اند به عزمِ تماشا...
و در روز بلندِ تنهایی...
اینجا، همان بهشت امنِ من است که وعده داده ای...
و تمام دنیای دلتنگی ام این روزها، به نظری از تو بند است،
و من دلــ را بسته ام؛ به تار مویی از نگاهت...
که نگاهت،
صراط روشن است و رستاخیز بی خوف

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی
سایت تبادل لینک - سایت تبادل لینک

خاطرات خیلی عجیب هستند،

گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم،

و گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم!

هاروکی موراکامی

 

 

یادتون میاد نوشت

یادتونه : یاد اون روزها بخیر بزرگترین آرزومون داشتن یه دوچرخه بود

یادتونه :  کیلومترهامی دویدیم بدون خستگی و...

یادتونه : چکمه های آبی و قرمز که داشتیم

یادتونه:

چقدرهفت سنگ بازی می کردیم ...

چقدر با لاستیک های کهنه دوچرخه میدوئیدیم...

یادتونه ،آن مان نماران ،توتواسکاچی ،آنی مانی .....

همه آرزوهامونوخودمون می ساختیم ....

دیگه از او ن کوچه ها خبری نیست همه اون بازیاهم فراموش شدن

یادش بخیر چه دورانی بود ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۹
دریغا

یک گل بهار نیست
صد گل بهار نیست
حتی هزار باغ پر از گل بهار نیست
وقتی
پرنده ها همه خونین بال
وقتی ترانه ها همه اشک آلود
وقتی ستاره ها همه خاموشند

فریدون مشیری

 

بغض نوشت

آشوب ِ جهان و جنگ دنیا به کنار
بحران ندیدن تو را من چه کنم؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۷
دریغا

ازدواج هایِ دیروز " دیگر خواهی " بود،

ازدواج هایِ امروز " خودخواهی " ...

دیروز میخواستیم کسی را خوشبخت کنیم

امروز فقط میخواهیم خوشبختمان کنند ... 

...........

خدایا ؛ من ... دلم دیروز می خواهد ؛

صمیمیت , فداکاری,  فضای انس می خواهد

اگرمقدور اینها نیست در اینجا

کمی بی پرده میگویم ؛ دلم پرواز میخواهد ...

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۵
دریغا

چنین اعمال وقیحانه‌ای علیه پیامبر اسلام صلوات الله علیه، در شرایطی که اسلام با حفظ حرمت سایر ادیان، مخصوصا مسیحیت خواستار حاکم شدن اصول اخلاقی بر بشریت است، غیرقابل تحمل است.

پیامبر گرانقدر اسلام همگان را به صلح و برادری در سایه عدالت و رعایت حقوق یکدیگر فراخوانده‌اند و ارائه توحید ناب و معارف بلند الهی به بشریت از جمله ویژگی‌های پیامبر اعظم(ص) محسوب می‌شود که امروز راهی جز تأسی به سیره ایشان برای رسیدن به سعادت برای بشریت وجود ندارد.

در شرایطی که سردمداران غرب با موج اسلام‌خواهی در میان مردم مواجه هستند، این گونه اقدامات نه‌تنها از گرایش مردم به اسلام نخواهد کاست، بلکه تمایل آنان را برای آشنایی با معارف ناب اسلام خواهد افزود.

بی‌شک آزادی بیان تنها حربه و بهانه‌ای در دست دولتمردان غربی برای اشاعه فرهنگ منحط آنان است و زمانی که آزادی بیان منافع آنان را به خطر اندازد اولین کسانی اند که این مسئله را زیر پا خواهند گذاشت.

وبلاگ شقایق ضمن محکوم کردن اهانت به ساحت مقدس پیامبر رحمت صلوات الله علیه، این اقدام رسانه‌های غربی را تلاش بی‌نتیجه‌ای برای جلوگیری از موج اسلام‌خواهی در میان مردم حقیقت‌جو می‌دانند.”

 

 

 

من عاشق محمدم (ص) ، از تروریسم متنفرم و توهین به پیامبران الهی را محکوم میکنم

 

 

 

#انا احب محمد

#من عاشق رحمة للعالمینم

#من عاشق محمدم

56+
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۳
دریغا

حالم را نپرس
نگذار دروغ بگویم خوبم
خیالت راحت می شود
و من تنهاتر می شوم
کمی نگران من باش
نگرانی تو حال مرا خوب می کند

فاروق مظلومی

جای پدر و مادرت در کنار تو هست نه در خانه سالمندان!!!!

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۶
دریغا

دی هم تمام شد...
دفتر بهمن را باز کن...
برگ اولش را...
با کاغذی از جنس دلت جلد کن...
صفحه به صفحه اش را...
با امید خط کشی کن...
صاف و یکدست...
اینبار بهتر ورق بزن‌..
با احتیاط بیشتری نگهش دار...
شروع به نوشتن کن...
اینبار کمی خوش خط تر بنویس...
خط اول......
به نام خدا...
سلام بهمن......

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۲۳
دریغا

بزرگ شدیم و فهمیدیم که دارو آبمیوه نبود …
بزرگ شدیم … به اندازه ای که
فهمیدیم پشت هر خنده مادرم هزار گریه بود و
پشت هر قدرت پدرم یک بیماری نهفته بود…
و اینک والدینمان دیگر دستهایمان را برای عبور
از جاده نخواهند گرفت و یا حتی برای عبور
از پیچ و خم های زندگی …
بزرگ شدیم و فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم ،
بلکه والدین ما هم همراه ما بزرگ شده اند و
چیزی نمانده که بروند
و یا هم اکنون رفته اند …
خیلی بزرگ شدیم …
و فهمیدیم سخت گیری مادرم عشقش بود …
و غضبش عشق بود
تنبیه اش عشق بود
عجب دنیایی است ،
و عجیب تر از دنیا چه کوتاه است عمرمان


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۷
دریغا

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و برمی‌گشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت.

 

مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش به دنبال دخترش برود، با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد، اواسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده می‌شد، او می‌ایستاد، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد.

زمانی که مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همین‌طور بین راه می‌ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ به نظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد!

یادمان باشد هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی، خدا کنارمان است؛ پس لبخند را فراموش نکنیم!

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۴
دریغا

مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند
ولی آنان را ببخش

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند
ولی مهربان باش

اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت
ولی موفق باش

اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند
ولی شریف و درستکار باش

آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای
شاید یک شبه ویران کنند
ولی سازنده باش

اگر به شادمانی و آرامش دست یابی
حسادت می کنند
ولی شادمان باش

نیکی های درونت را فراموش می کنند
ولی نیکوکار باش

بهترین های خود را به دنیا ببخش
حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد

ودر نهایت می بینی هر آنچه هست
همواره میان “تو و خداوند” است
نه میان “تو و مردم”

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۰
دریغا

اگه کاری رو که همیشه انجام میدادی انجام بدی همون چیزی رو به دست میاری

که همیشه به دست آوردی!

این یه حقیقت انکار نشدنیه...

اگه از افراد پر دل و جرات بپرسید با چه انگیزه ای کار خود را ترک کرده

 و کار دیگه ای رو شروع کردن مثلا ملکی رو خریدن،به کشورای دیگه مهاجرت کردن و...

متوجه میشید در تموم پاسخای اونا،یه وجه مشترک وجود داره

اونا از خودشون پرسیدن:اگه بدترین اتفاق برامون بیفته آیا می تونیم از پس اون بر بیایم؟!

اگه جواب مثبت بود اونا وارد عمل میشن...راز موفقیت در خطرهای بزرگ و کوچک،

پاسخ مثبت به همین سواله

مثلا من!!!واسه خرید مازراتی تردید دارم:)

از خودم سوال میکنم که...بدترین چیزی که ممکنه اتفاق بیفته چی چیه؟!

جواب اینه که ممکنه تموم پس اندازمو از دس بدم

تا آخر عمر اقساط وامی رو که بابتش گرفتمم،بپردازم

و خلاصه اینکه مجبور بشم همه چیو از اول شروع کنم

من به خودم میگم از صفر شروع کردن،کار عذاب آوریه خداییش خعلی عذاب آوره:)

ولی من از عهده اش بر میام...

و در نهایت مازراتی رو می خرم!!!

محتوای روانشناسی مطلب بالا رو،از کتاب "آخرین راز شاد زیستن" گرفتم.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۸
دریغا