بانو! دلتنگیم، دلتنگ !.
سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۰ ب.ظ
ای بانوی کرامت،ای کوثر محبت،ای مهربان ترین مهربانان،فاطمه جان سلام !
بانو! دلتنگیم، دلتنگ !
بانو! دلتنگیم، دلتنگ !
دلتنگی ما از جنس غریب ترین لحظه های بی قراری ست. اشک هایمان پا برهنه ترین آواره گان تاریخ گریه اند!
و چشمانمان بی تاب ترین پنجره های انتظار! تنهایی آزارمان می دهد ! قلب هایمان او را می خواند!
او که تنهاترین است و هیچ کس سراغی از او نمی گیرد ؟!!
ما از عمیق ترین نقطه وجودمان او را می خوانیم و او را می خواهیم.
و به شوق دیدارش روز را شب و شب را به صبح می رسانیم.
و می دانیم بهار بی او خزانی بیش نیست !
شب های جمعه امید دیدارش خواب را از چشمانمان می رباید.
بانو! تو خود شاهدی که به حریمت پناه می آوریم و دعای فرج را کنار ضریحت زمزمه می کنیم .
هر شب جمعه به پابوست می آییم تا ملتمسانه بخواهیم فردا روز موعود باشد. جمعه ها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند ولی او نیامد .
ای بانوی آب و آدینه ! تو خود می دانی اشتیاقمان را به یاری یار،تو ندبه های انتظارمان را شنیده ای.
بانو! تو خود شاهدی که به حریمت پناه می آوریم و دعای فرج را کنار ضریحت زمزمه می کنیم .
هر شب جمعه به پابوست می آییم تا ملتمسانه بخواهیم فردا روز موعود باشد. جمعه ها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند ولی او نیامد .
ای بانوی آب و آدینه ! تو خود می دانی اشتیاقمان را به یاری یار،تو ندبه های انتظارمان را شنیده ای.
سپاسگزارم ، سپاسگزارم بانو که در لحظات بیقراری مان در قرار های بارانی مان در حریمت با تو برقرار می شویم و شانه های اشکمان را به ضریحت تکیه می زنیم .
بانوی من! شاهدی که دنیا در تاریکی و ظلمت فرو رفته و در این طوفان هولناک امروز، تنها اوست که با نور وجودش می تواند گوهر حق را بنمایاند.
بانوی من! شاهدی که دنیا در تاریکی و ظلمت فرو رفته و در این طوفان هولناک امروز، تنها اوست که با نور وجودش می تواند گوهر حق را بنمایاند.
و منتظرانش را از این خستگی و تنهایی نجات دهد .
۹۳/۰۵/۲۸