.

.

دست ها، خالی... چشم ها، بارانی... و گام ها، پر از امید...
هر سه، در یک دلِ مجنون، بی قرار و شیدا...
مقصد: کوی لیلا...
به بهانه ی دیداری که تا ابد، مژده اش رهایی از روز آخر است...
آن روز که؛ همه نه در خیال و رویا، بلکه در حشر گِرد آمده اند به عزمِ تماشا...
و در روز بلندِ تنهایی...
اینجا، همان بهشت امنِ من است که وعده داده ای...
و تمام دنیای دلتنگی ام این روزها، به نظری از تو بند است،
و من دلــ را بسته ام؛ به تار مویی از نگاهت...
که نگاهت،
صراط روشن است و رستاخیز بی خوف

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی
سایت تبادل لینک - سایت تبادل لینک

“اربابم نمیخای بیای دیگه؟”

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ

یاد گرفـتم هـر وقـت دلم واســــه کسی تنگ شد،

شب بـــرم کنار پنجـــره ی اتاقــــــم

و یه ســـــتاره تو آسمــــون به نامــش بزنم

الان مدتهــاست که

همـــــه ی ستاره هـــای آسمون به نامت شده!!!

نمیــــــای آقـــــــا؟؟؟

  این روزهـــــا دلم که هوایی میشه

انگــــار دیــگه شـب و روز نمی شناسه….

  حتــــی پیش میاد

که شب هـــا هم دعـــای عـــــهد می خــونم….

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۹
دریغا

نظرات  (۱)

۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۷:۵۵ masome khoshkdahan
عالی مثل همیشه
پاسخ:
ممنون از لطف شما