.

.

دست ها، خالی... چشم ها، بارانی... و گام ها، پر از امید...
هر سه، در یک دلِ مجنون، بی قرار و شیدا...
مقصد: کوی لیلا...
به بهانه ی دیداری که تا ابد، مژده اش رهایی از روز آخر است...
آن روز که؛ همه نه در خیال و رویا، بلکه در حشر گِرد آمده اند به عزمِ تماشا...
و در روز بلندِ تنهایی...
اینجا، همان بهشت امنِ من است که وعده داده ای...
و تمام دنیای دلتنگی ام این روزها، به نظری از تو بند است،
و من دلــ را بسته ام؛ به تار مویی از نگاهت...
که نگاهت،
صراط روشن است و رستاخیز بی خوف

کد آهنگ

طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
سایت تبادل لینک - سایت تبادل لینک

خدا را می گویم…...

چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۴۰ ب.ظ

این روزها عجیب دلتنگش شده ام ، آنقدر که میخواهم
دنیایم نباشد تا که تنها او باشد و
بس!! که او مرا کافیست

.

 دنبال راهی یا که جاده ای که کوتاه باشد یا
شاید یک معجزه که من را به او
برساند؛ یا شاید*معجزه ای در حد مرگ!!*

.

 

خدا را می گویم…

 

 

دنبال راهی یا که جاده ای که کوتاه باشد
یا
شاید یک معجزه که من را به او
برساند؛
یا شاید*معجزه ای در حد مرگ!!*

 

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۸
دریغا

نظرات  (۱)

۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۴۱ صدای امدادگر
یا رب گر نگذری از جرم و گناهم چکنم؟
ندهی گر به در خویش پناهم چکنم؟
گر برانی و نخوانی و کنی نومیدم
به که روی آرم و حاجت ز که خواهم چکنم؟
بارالها کرمی، مرحمتی،امدادی
کاروان رفته و من ، مانده ز راهم چکنم؟